ناجی
فعلا تاریخش باشه تا بعد وقتی حس نوشتن اومد مینویسم::دی نوشتم ولی صبر اومد ..پاکش کردم.. صبر پیغام خداست پس وقتی خودش میدونه کافیه حتمانمیخواست بگم ... میگید از چی؟؟ از همه چیز... راستی دوباره یادم رفت.... به نامِ خدا سلام ،،،این یه قسمتی از حرفی بود که میخواستم بزنم خداحافظ شب قدر است من قدری ندارم چه سازم توشهی قبری ندارم مبادا لیلهالقدرت سر آید گنه بر نالهام افزونتر آید مبادا ماه تو پایان پذیرد ولی این بندهات سامان نگیرد التماس دعای فرج قراربود بعدانوشت داشته باشه ولی نداره شاید هیچ وقت نداشته باشه.. باسلام مبارزه بانفس در این شعر راه رسیدن به منجی عالم امکان است: گفتم شبی به مهدی اذن نگاه خواهم /گفتا که من هم ازتو ترک گناه خواهم گفتم شبی به مهدی بردی دلم زدستم /من منتظر به راهت شب تاسحرنشستم گفتاچه کاربهتر از انتظارجانان /من راه وصل خودرا بر روی تو نبستم گفتاحجاب وصلم باشد هوی نفست /گرنفسی راشکستی دستم رسدبه دستم گفتم ببخش جرمم ای رحمت الهی /شرمنده ی توبودم شرمنده توهستم گفتا هزاربارت جرم وگناه دیدم /پرونده ی تودیدم چشمان خودببستم گفتامباش نومید از خانه امیدم /من کی دل محب وشرمنده را شکستم مهدی جان بیا...
Design By : P I C H A K . N E T |