شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ برسنگ قبرم بنويسيد خسته بود/اهل زمين نبود نمازش شكسته بود/برسنگ قبرم بنويسيد شيشه بود/تنها از اين نظركه سراپا شكسته بود/ برسنگ قبرمن بنويسيدپاك بود/چشمان اوكه دايمااز اشك شسته بود/برسنگ قبرم بنويسيداين درخت/عمري براي هرتبروريشه دسته بود/برسنگ قبرمن بنويسيد كل عمر/پشت دري كه باز نميشد نشسته بود.
كوثرانه
در اين دنيا كه مردانش عصا از كور ميدزدند/من خوش باور نادان محبت جستجو كردم...
كوثرانه
به قبرستان گذر كردم كم وبيش /بديدم قبر دولتمند ودرويش /نه دولتمند برده يك كفن بيش /نه درويش بيكفن در خاك رفته
كوثرانه
بوديم وكسي پاس نمي داشت كه هستيم/باشدكه نباشيم وبدانندكه بوديم...
يك چند به كودكي،به استاد شديم/يك چند ز استادي خود شاد شديم /پايان سخن شنو كه مارا چه رسد /از خاك برآمديم و بر باد شديم
كوثرانه
رتبه 0
0 برگزیده
882 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top