پيامهاي ارسالي
+
خسته ام از آرزوها ، آرزوهاي شعاري شوق پرواز مجازي ، بالهاي استعاري لحظه هاي کاغذي را، روز و شب تکرار کردن خاطرات بايگاني،زندگي هاي اداري آفتاب زرد و غمگين ، پله هاي رو به پايين سقفهاي سرد و سنگين ، آسمانهاي اجاري با نگاهي سر شکسته،چشمهايي پينه بسته خسته از درهاي بسته، خسته از چشم انتظاري صندلي هاي خميده،ميزهاي صف کشيده خنده هاي لب پريده ، گريه هاي اختياري
*«طلوع»*
90/6/24
كوثرانه
عصر جدول هاي خالي، پارک هاي اين حوالي پرسه هاي بي خيالي، نيمکت هاي خماري رو نوشت روزها را،روي هم سنجاق کردن شنبه هاي بي پناهي ، جمعه هاي بي قراري عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها خاک خواهد بست روزي ، باد خواهد برد باري روي ميز خالي من، صفحه ي باز حوادث در ستون تسليتها ، نامي از ما يادگاري قيصرامين پور
+
ياابوفاضل خداي احساسي /ياابوفاضل عطر گل ياسي /ياابوفاضل تويي كه عباسي
آموزه هاي زندگي
90/6/22
+
خودموني بگم سلام حال شما؟
ساقي رضوان
90/1/9
+
سلام بر زاده زهرا(س) زينب كبري(س)
يک نفس عميق✿
89/11/27
+
دلم به ياد تو امشب بهانه مي گيرد* نشان وصل تو را عاشقانه مي گيرد/
ز خون عشق تو اي يوسف اهورايي* کبوتر دل من آب و دانه مي گيرد/
اگر فراق تو از ديده روشني برده است * شرار عشق تو در دل زبانه مي گيرد
يک نفس عميق✿
89/11/27
+
اي که ميخانه قلبم ز تو باز است، هنوز * مرغ احساس دلم غرقِ نياز است، هنوز /
شعر کمرنگِ من از هجر تو بي قافيه ماند * غزل هجرت تو نغمه ساز است، هنوز /
گرچه قلبم سيه و غرقِ گناه است، ولي * دلبر شب شِکنم، بنده نواز است، هنوز /
ديده ام از نگهش سير نگردد هرگز * چشم دل در پي آن نرگس ناز است، هنوز
يک نفس عميق✿
89/11/27
در پيِ وصف نگاهش به شگفتي ماندم *اين سفرکرده پي چشمه راز است، هنوز /
سجده بر درگهِ دلبر همه شب کارم شد* يار گمگشته من، بال نماز است، هنوز/
پرده غم به کناري بزن اي قلبِ «نصيب» * ساقيِ ميکده ها، محرم راز است، هنوز
مهوش سليماني هرسين
+
کاش صاحب برسد بنده به زنجير کند *اين جوانان همه را در ره خود پير کند /هيچ کس کاش نباشد نگهش بر راهي *چشم بر در بُود و دلبر او دير کند/کاش چشم گل زهرا به دل ما افتد*
با نگاهش به دل غمزده تأثير کند/
کاش از روي ترحم گذرد بر دل من*
خود بسازد دل ويرانه و تعمير کند
يک نفس عميق✿
89/11/27
در روايت داريم كه ظهور حضرت بسيار ناگهاني است به گونه اي كه همه را غافلگير خواهد كرد. (اللهم عجل لوليك الفرج )
کاش صاحب نفسي همدم اين خسته شود* که ز گرمي لبش مسأله تغيير کند /چند سالي است که از هجر رخش مي گِرييم* کاش با نيمه نگه از همه تقدير کند /کاش با آن قلم عشق شبي نام مرا* در ميان صُحُف فاطمه تحرير کند/ کاش روزي بزند تکيه به ديوار حرم* با همان لحن علي نغمه تکبير کند /کاش جز مجلس او جاي دگر پا ننهم* تا فقط مجلس او جان مرا سير کند
+
و ابر آمد و يک آن دلم هواي تو کرد *غروب، نم نم باران... دلم هواي تو کرد/ شبيه رفتن خورشيد لحظه ي گذرت* غروب بود و فراوان دلم هواي تو کرد/ درست آخر مهر از تو دل بريدم و باز-* درست اول آبان دلم هواي تو کرد/ چه سخت از تو جدا شد چه سخت تنها شد* چقدر زود و چه آسان دلم هواي تو کرد/ دلش هواي مرا کرد يک نفر يکروز * همينکه گفت: "حسن جان!" دلم هواي تو کرد! ...
يک نفس عميق✿
89/11/27
گذشت بي تو زمستان، بهار آمد و آه... دوباره - از تو چه پنهان- دلم هواي تو کرد حسن اسحاقيhttp://asreiman.blogfa.com/
+
يا رقيه (س) بنت الحسين (ع) كم بريز ، از چشم گريانت ، گلاب
مسئله گو 1
89/11/26
تو خرابه تك وتنها دختري شبيه زهرا (س)توي چشماش پر اشكُ روي پاهاش سر ِ بابا..زير ِ لبهاش گله داره گله از غافله داره دست ناجور سر ِ پر خون كف ِ پاش آبله داره بس كه زلفاش پريشونه لابه لاش ميشكنه شونه محرماش ميگن رو موهاش گُلِسر يا لخته خونه بابا دخترت قشنگه رُخ ِ ماهش نيلي رنگِ بابا چشمام نميبينه اثر سيلي همينه بابا گوشواره ندارم يارِ شيرخواره ندارم داداش اصغرم كجارفت دل ُ دلبرم كجا رفت
آقاشير
89/11/26
دنياروباهمه خوبُ بدش باهمه زندوني هاي ابدش پشت سر گذاشتنُ رهاشدن رفتنُ سري توي سرا شدن واسشون توبند دنيا جانبود دنياکه جاي پرنده هانبود پشت سر گذشته هاي بي هدف پيش رولشکرآرزوبه صف توبهشت آرزوگم نشدن آدم حسرت گندم نشدن وقتي موندن تو غبار زندگي پرکشيدن از حصار زندگي زنده موندن واسشون بهونه بود زندگي بازي بچه گونه بود يه صدا ميخوندشون سمت خدا با سکوتشون رسيدن به صدا
+
بيا كه لحظه لحظه هاي انتظار تمام وجود خسته مرا به نيستي كشانده است...
يک نفس عميق✿
89/11/26
+
عشق يعني آتش افروخته * عشق يعني خيمه هاي سوخته * عشق يعني گريه بر قبر حسين * عشق را گويم فقط در يك كلام * عشق يعني يا ابالفضل (ع) ياحسين(ع)
يک نفس عميق✿
89/11/26